ادبیات چیست؟ از ادبیات چه میآموزیم؟ (۱)تهیه، تنظیم و تولید: سعید عبداللهی*چهرهها: جبران خلیل جبران، سیمون دوبوار، ابوالقاسم فردوسی، فروغ فرخزاد، پابلو نرودا،محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد شاملوویلیام شکسپیر، پروین اعتصامی، رومن رولان، محمود درویش.*چهرهها: علیاکبر دهخدا، حسن عمید، محمد معین.*چهرهها: خسرو گلسرخی، سهراب سپهری، لنگستن هیوز، محمدعلی جمالزاده، شیرکو بیکس.*ادامه دارد...برچسبها: ادبیات, ادبیات چیست, نقد ادبی, فرهنگ و هنر بخوانید, ...ادامه مطلب
«شعور سیاسی» چیست؟*سعید عبداللهی*سه معیار رقم خوردن سرنوشتی نیک یا بدتجربیات تاریخی در علل تداوم دیکتاتوریهای موروثی در ایران، تأکید میکنند که مبنای «شعور سیاسی» میتواند شامل چنین مفاهیمی باشد:۱ ــ تشخیص «منافع ملی» شامل: هویت ملی / تمامیت ارضی / نفی سلطهی یک گروه بر آحاد مردم / فرصتهای برابر سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، علمی و ورزشی برای همگان / برابری زن و مرد / پاسداشتن زبان / حفظ میراث ملی و تاریخی / دوری جستن از تعرض سیاسی و جغرافیایی به ملک و اقلیم و سرزمینی دیگر.۲ ــ تشخیص تضاد اصلی سیاسی ــ اجتماعی ــ فرهنگی که مانع عمدهی تأمین منافع ملی است.۳ ــ تشخیص ضرورت آزادی، دموکراسی و برابری و تقدم آنها بر هرگونه گرایش مذهبی و غیر مذهبی و منافع شخصی، گروهی و دولتی.* دانای کل یا هوشمند؟آیا داشتن این سه شاخص «شعور سیاسی»، الزاماً دانش فراوان آکادمیک و کلاسیک و رسانهیی میخواهد؟فرق اسپارتاکوس با کراسوس چه بود؟فرق امیرکبیر و ستارخان با پادشاهان قاجار و ملازمان دربارشان چه بود؟از این نمونهها در تاریخ جهان و ایران و هماکنون بسیار است.*چند ویژگی «شعور سیاسی»دارندهی «شعور سیاسی» ابنالوقت نیست. با جریان تبلیغات چشمپرکن مجازی، سرد و گرم نمیشود. اهل ابتذال پوپولیسم فالووری نیست.دارندهی «شعور سیاسی» برگهای بازی اتاق فکر دیکتاتور را تشخیص میدهد و هرگز روی میز آن بازی نمیکند. با طولانی شدن مبارزه و پیچوخمهای ناگزیرِ درگیر شدن با دسیسههای پیش رو، هوشمندتر میشود.دارندهی «شعور سیاسی» همواره جریانات امروز را با چشمانداز و نتایج احتمالی آنها در آینده، میسنجد. در این سنجش، همواره «منافع ملی ایران» را مد نظر دارد.دارندهی «شعور سیاسی» میخواهد شناسنامهی سرنوشت ایر, ...ادامه مطلب
تفاوت دو نگرش پویا و ایستا در چیست؟* سعید عبداللهی*اصل پایهیی برای نگرش به تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک جامعه، دیدن آنها در بستر پیشروندهی تاریخ با سمتوسوی تکامل اجتماعی است. از این منظر، تحولات اجتماعی در جوامع بشری هیچگاه روندی ثابت و یکسان ندارند؛ گاه در شتاب و پیشرویاند، گاه در آرامش و سکون و گاه در نبرد با موانع و سدها. برآیند این شتابها و سکون و چکاچکها در بستر تاریخ، رو به جلو و تحقق مرحلهیی از تکاملشان است. یک مثال روشنگر از قرون وسطا که بسیار شبیه وضعیت ایران است، پاسخ میدهد که تفاوت دو نگرش پویا و ایستا در چیست:در فاصلهی قرن چهارم تا اواخر قرن پانزدهم میلادی ــ معروف به قرون وسطا یا میانه ــ حاکمیت سیاسی فئودال و سلطهی مذهبی کلیسا دست در دست هم، تاریکترین قرنها را علیه هرگونه آزاداندیشی و باورهای فلسفی و علمی، بر اروپا مستولی کرد.یک نگرش استاتیک و صوری استدلال میکرد که ظاهر جامعه میگوید حاکمیت خودکامهی سیاسی و مذهبی همراه با سکون و سکوت اجتماعی است. یک نگرش دینامیک و پویا تمامی آن تحولات میان حاکمیت و جامعه را در بستر جوشان تکامل اجتماعی میدید.در آنجا روند طبیعیِ پیشرفت اندیشه و تکنولوژی و علم و فلسفه بهمثابه رودخانهیی متلاطم به دیوارهی صخرهی حاکمیت سیاسی و مذهبی برخورده بود. آن رودخانه فقط به شکست صخره و عبور فکر میکرد و هر دم در تکاپوی ضربات کاری برای آزاد شدن انرژیهایش بود در حالی که آنچه چشم را پر میکرد، دیوارهی صخره و سلطهی آن بود. از منظر تکامل اجتماعی تردید نبود که رودخانه با انرژی بالندهاش منطبق بر پیشرفت طبیعی و ترقی در بستر تاریخ است و صخره منطبق بر جزمیت سکون و بازدارندگی، بیهیچ راه کاری برای پاسخ به رودی که حیات ط, ...ادامه مطلب